زیارت عاشورا
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
«ایهاالناس بدانید گدای حسنم»
کسی کـه خویشتن را نشناسـد، از راه نجات دور افتـد و در گمراهی و نادانی ها درافتد . [امام علی علیه السلام]
من ... او ... من او

الهی لا تغلق علی موحدیک ابواب رحمتک و لا تحجب مشتاقیک عن النظر الی جمیل رویتک

 
آمده ام، آمدم ای شاه پناهم بده
 

از کودکی هیچ وقت دوست نداشت تنهایی مشرف بشه ...

نه لزوما بخواد با کسی بره اما شرم داشت که دست خالی بره ...

هی می گشت تا یه چیزی رو بهانه کنه ...

گاه به نیت آقاجونش ؛ گاه استادان و ذوی الحقوق ...

گاه ساعتی می گذشت و یکی یکی می رفت زانو می زد کنار مزار بزرگان ...

هی می گفت :

ملا عباس امروز واسطه می شی؟ ...

سادات ابوترابی !!! حاج شیخ جعفر مجتهدی!!! ....

اون پایین که عرش خدا بود کنار معلم شهید حاج آقا حسین آستانه پرست

 یه گوشه ای کز می کرد ...

گاه دلش سنگینی می کرد ؛ دیگه روی نشستن کنار سر دفترای آقا رو نداشت ...

می نشست اون گوشه صحن آزادی ؛ روبروی ایوان طلا؛ بغضش رو رها می کرد ...

 :نمی خوای اذن دخول بدی چرا منو تا اینجا کشوندی؟!!! ...

گاه از همون ابتدا پیش از ورود ؛ بزرگواری رو نشونه می کرد...

پشت سرش راه می افتاد ... خودش رو میون جمعیت پنهان می کرد ...

گاه سربه زمین می دوخت تا پوست شکلاتی ؛ کاغذی؛ آشغالی رو بهانه کنه و بگه :

آقا جون منکه مفتخر به خادمیت نیستم ؛ اما همین خرده آشغالا رو از زیر دست و

پای زوارت جمع می کنم تا تو هم من آشغال رو راه بدی ... 

سیدی می گفت: من اهل اذن دخول نیستم ...هر کی باشم فرزند ناخلف خودشونم ...

اینجا خونه آقابزرگمه ...اونها که بین بچه هاشون مثل ما تبعیض قائل نمی شن ...

می گفت :همینکه بغضی و قبضی تو رو گرفت؛بدون که خواستنت ...

 چون رب کریمشون ؛مشتاق برگشتن خطاکارانن ...

حالا امروز منم و اینهمه واسطه خیر ...

دور و نزدیک نداره ...زائر و مجاور نداره... طلب و نطلبیدن نداره ...

یه دل شکسته می خواد و یه زمزمه :

 رب انی استغفرک استغفار حیاء ... و استغفرک استغفار رجاء ...

 

آمده ام، آمدم ای شاه پناهم بده ...

با صدای کریمخانی 

برگرفته شده از http://maneoo88.blogfa.com

 



نوشته شده توسط : محبان الحسن | چهارشنبه 89 آبان 5 ساعت 4:13 عصر

هجرت امام رضا(ع) به ایران

وقتى کار امین پایان یافت و حکومت مامون استقرار پذیرفت. مامون ضمن نامه‏هاى متعدد از امام رضا(ع) خواست تا همراه بزرگان علوى به خراسان بیاید و چون با مخالفت امام رو به رو شد، پیکى براى انتقال امام رضا(ع) روانه مدینه کرد. صدوق از محول سجستانى نقل مى‏کند:

زمانى که پیکى براى بردن امام رضا(ع) به خراسان وارد مدینه شد، من آنجا بودم. امام براى خداحافظى از رسول خدا(ص) به حرم آمد. او را دیدم که چندین بار از حرم بیرون آمده، دوباره به سوى آرامگاه رسول خدا(ص) بازگشت و با صداى بلند گریست. من به امام نزدیک شده، سلام کردم و علت این امر را جویا شدم. امام در جواب فرمود:
ادامه مطلب...

نوشته شده توسط : محبان الحسن | دوشنبه 89 مهر 26 ساعت 4:50 عصر

برکات حضور امام رضا علیه السلام در ایران


 


بی شک باید حضور امام رضا (علیه السلام) را در نیشابور نقطه عطفی در تاریخ تشیّع این منطقه (و به دنبال آن در ایران) بشمار آورد. علی رغم همه ی محدودیت هایی که مامون برای جلوگیری از فعالیت امام رضا (ع) و ارتباط شیعیان با امام (ع) به وجود آورده بود، بارزترین موضوعی که در سیره امام رضا(علیه السلام) از مدینه تا مرو، به ویژه در نیشابور مشهود است، تلاش حضرت برای معرفی جایگاه معصومین(علیهم السلام) در این فرصت می باشد.امام رضا(علیه السلام) از لحظه حرکت از مدینه تا مرو همیشه از روش های گوناگون برای شناساندن شیعه بهره برد. رجاء بن ابی الضحاک که مأمور آوردن امام به مرو بود، می گوید:

امام در هیچ شهری از شهرها فرود نمی آمد، مگر این که مردم به سراغ او می آمدند و مسایل دینی و اعتقادی خویش را از او می پرسیدند.

امام در طول مسیر، احادیث را از طریق پدرانش به حضرت علی و پیامبر (سلام الله علیهم اجمعین ) می رساند که این بهترین روش برای معرفی مکتب تشیّع و خنثی کننده ی توطئه هایی بود که شیعه را خارج از دین می شمرد. نمونه ی برجسته آن، حدیث سلسله الذهب بود...

حضور امام در مناظرات یکی دیگر از کارهایی بود که در پی آن، مکتب شیعه به درستی معرفی شد و استدلال مخالفان باطل گشت. مأمون برای محکوم کردن امام در جلسه های مناظره با بزرگان ادیان دیگر به تشکیل چنین جلسه هایی دست یازیده بود.

با این حال، امام از همه ی آنها سربلند بیرون آمد. پس از استقبال مردم از این جلسه ها، مأمون دستور داد مردم را از در خانه ی امام دور کنند تا مبادا شیعه ی واقعی به مردم معرفی شود.[1]
همچنین مجموعه نامه هایی که امام برای توضیح مبانی تشیع به افراد گوناگون می نوشتند، در این زمینه نقش داشت. نامه های ایشان در تبیین جایگاه اهلبیت در کتاب خدا و سنّت پیامبر(صلی الله علیه وآله)، مسایل اختلافی با اهل سنّت مانند: ایمان آوردن ابوطالب، توضیح مصداق شیعه واقعی، مراد از اولوالامر در قرآن، در گسترش فکر شیعی و استحکام پایه های اعتقادی در ایران بسیار اثر داشت.[2]

...ورودامام رضا (علیه السلام) به خراسان، حرکت گروهی سادات و شیعیان را به ایران درپی داشت. علویان از موقعیت به وجود آمده برای امام رضا (علیه السلام) در حکومت مأمون استفاده کردند و به صورت گروهی راهی ایران شدند...

حاکم فارس از سوی مامون دستور یافت که از ورود آنان جلوگیری کند. رهبری کاروان با احمد بن موسی (علیه السلام) (شاهچراغ) و محمد بن موسی (علیه السلام) بود. آنان پس از درگیری با لشکر فارس، به یاران خود دستور دادند لباس مبدل بپوشند و در اطراف پراکنده شوند تا از گزند حکومت مأمون در امان باشند.

به همین دلیل گفته می شود بیشتر امامزادگانی که در شهرهای گوناگون ایران مدفون شده اند، جزء همان قافله هستند.[3]مردم ایران چون به سادات و آل رسول عشق می ورزیدند، به این گروه پناه دادند و آنان را یاری کردند. حضور آنان در میان عاشقان اهلبیت پیامبر[4]به گسترش تشیع اعتقادی انجامید...

دیگر از برکات وجود آن حضرت به وجود آمدن حوزه ی درسی بود که عده ای از اصحاب و محدثان و فقها دور امام (ع) حلقه زدند و از محضر مبارک ایشان بهره گرفتند. شیخ طوسی اصحاب حضرت رضا (ع) را 317 نفر ضبط کرده است[5]پس از رحلت امام این حوزه به فعالیت خود ادامه داد و شیخ طوسی[6]خود در این حوزه پرورش یافت و در 408 ق به بغداد هجرت نمود.[7]


پی نوشت :
[1]عیون اخبارالرضا، شیخ صدوق، جهان، 1378ق، ج2، ص170.
[2]تاریخ تشیع در ایران، رسول جعفریان، صص 158-157 .
[3]شبهای پیشاور، سلطان الواعظین شیرازی، ج1، ص130.
[4]پیروان شیعه سیاسی.
[5]رجال، 366.
[6]م460 ق.
[7]دائرة المعارف تشیع، ج6، ص574.
منبع:پایگاه حوزه


 



نوشته شده توسط : محبان الحسن | دوشنبه 89 مهر 26 ساعت 4:34 عصر
فضیلت زیارت امام رضا علیه السلام در کلام بزرگان
 


1 ـ امام باقر(ع)، از جدّش، از امیرالمؤمنین(ع) نقل کرده است که پیامبر(ص) فرمود: پاره اى از پیکر من در خراسان دفن خواهد شد، هر گرفتارى که او را زیارت کند، خدا ناراحتى او را برطرف سازد، و هر گنهکارى که به زیارت او رود، خداوند گناه او را ببخشد.

عیون اخبار الرضا(ع) 2:257؛ امالى صدوق:119

2 ـ ابوهاشم جعفرى گوید: از امام جواد(ع) شنیدم که فرمود: میان دو کوه طوس، پاره اى است که آن را از بهشت ستانده اند، هر که بدان جا درآید، روز رستاخیز از آتش ایمن خواهد ماند.

عیون اخبارالرضا(ع) 2:256

3 ـ حسین بن زید گوید: از امام صادق(ع) شنیدم که مى فرمود: مردى از نسل فرزندم موسى ، قیام خواهد کرد که همنام امیرالمؤمنین(ع) است و در سرزمین طوس که در خراسان است، دفن خواهد شد... او در همان جا با زهر کشته مى شود و غریبانه به خاکش مى سپارند. هر که او را با معرفت زیارت کند، خداوند او را همسان کسانى که پیش از پیروزى ، بخشش و پیکار کرده باشند، پاداش خواهد داد.

عیون اخبارالرضا(ع) 2:255؛ امالى صدوق 118.

4 ـ بزنطى گوید: از امام رضا(ع) شنیدم که فرمود: هر یک از دوستان من که عارفانه به دیدار من آید، من خود در روز رستاخیز از او شفاعت کنم.

امالى صدوق 119.

5 ـ امام رضا(ع) فرمود: هر کس که دورى سفر را بر خود بپذیرد و به زیارت من آید، من در روز قیامت در سه جایگاه به نزد او خواهم شتافت تا او را از تنگنا به در آورم: آن جایى که نامه اعمال دست به دست مى شود، در صراط، و هنگام سنجش اعمال.

خصال 1:109؛ امالى صدوق 121.

6 ـ هروى گوید: امام رضا(ع) وارد بارگاهى شد که هارون را آن جا در خاک نهاده بودند، در کنار گور او با دست خویش خطى بر زمین کشید و فرمود: این تربت من است که در آن دفن مى شوم و خدا این جا را محل آمدوشد پیروان و دوستداران من خواهد ساخت. هر زائرى که به دیدار من آید و هر مسلمانى که بر من سلام دهد، با شفاعت ما اهل بیت، بخشش و رحمت خداوندى را از آن خود خواهد کرد.

عیون اخبارالرضا(ع) 2:136.

7 ـ عبدالعظیم حسنى گوید: به امام جواد(ع) عرض کردم: من میان زیارت قبر جدّتان امام حسین(ع) و زیارت بارگاه پدرتان در طوس حیران مانده ام، شما چه مى گویید؟ فرمود: اندکى درنگ کن! سپس به خانه رفت و در حالى که گونه هایش آغشته به اشک بود، بیرون آمد و فرمود: زائران بارگاه امام حسین(ع) فراوان اند و زائران قبر پدرم در طوس اندک.

عیون اخبارالرضا 2:256.

8 ـ صقر بن دلف گوید: از سرورم امام هادى (ع) شنیدم که فرمود: هر که به درگاه خداوند نیازى دارد، قبر جدّم امام رضا(ع) در طوس را بدین سان زیارت نماید که نخست غسل کند، در بالاسر دو رکعت نماز بگزارد و در قنوت حاجت خویش را بر زبان آورد... اگر در خواسته اش معصیت یا بریدن از خویشان نباشد، مستجاب خواهد شد؛ زیرا جاى قبر آن حضرت پاره اى از بهشت است و هر مؤمنى که آن را زیارت کند، خدا او را از آتش رهایى بخشد و در سراى امنیت جاى دهد.

عیون اخبارالرضا(ع) 2:262؛ امالى صدوق 588.



نوشته شده توسط : محبان الحسن | دوشنبه 89 مهر 26 ساعت 4:25 عصر

هشت نکته درباره زیبا شدن با عسل

 
بر طبق فرهنگ لغت عسل ماده‌ای شیرین و زرد رنگ است که زنبورهای مختلف از شهد گل‌ها تهیه می‌کنند .
اما جدا از اینکه عسل به عنوان یک ماده غذایی به شمار می‌آید، آیا می‌دانستید که عسل یکی از قدیمی‌ترین و موثرترین مواد برای کمک به زیبایی است؟
عسل شامل موم و شکر و مواد معدنی است و یک مرطوب کننده طبیعی به شمار می‌آید و همانند یک ماده ضد سوزش برای پوست‌های حساس عمل می‌کند.
عسل می‌تواند در خیلی از محصولات زیبایی یافت شود، شما می‌توانید این محصولات را در مغازه‌های محلی یا مغازه‌هایی که دارای محصولات زیبایی مطلوب هستند بیابید. جالب اینکه خیلی از این محصولات می‌توانند بسیار گران قیمت باشند اما تعدادی از این محصولات هم می‌توانند در منزل ساخته شوند.
اگر می‌خواهید به راز و رمز زیباسازی عسل پی ببرید مواردی که درباره عسل می‌گوییم را امتحان کنید. اما قبل از استفاده عسل روی پوستتان مطمئن شوید که به آن حساسیت ندارید.

1) ماسک عسل:

عسل خالص را روی صورت‌تان بمالید و اجازه دهید که مدتی روی پوست‌تان باشد تا زمانیکه خشک شود. تقریبا پانزده دقیقه برای خشک شدن عسل برروی پوستتان کافی است. وقتی که خشک شد صورتتان را با آب گرم بشویید.

2) پوستی روشن با حمام عسل:

برای رطوبت، نرمی و داشتن پوستی روشن، در حمام بعدی‌تان از یک شیشه عسل استفاده کنید. عسل را به پوستتان بمالید و برای مطمئن شدن از خشک شدن عسل برروی پوست از دست‌تان کمک بگیرید، در این حالت با اینکه عسل پوست شما را چسبناک کرده است اما به نرمی و راحتی دست شما روی پوست‌تان حرکت می‌کند. سپس بدنتان را با آب بشویید. نتیجه این کار گردش خون عالی، زیبایی و روشنی پوست خواهد بود.

3) وان عسل:

برای خوش بویی و نرمی پوست‌تان، یک چهارم تا یک دوم فنجان عسل به آب وان اضافه کنید.

4)ماساژعسل:
یک قاشق چای خوری عسل به همراه کمی پودر بادام را در کف دستان مخلوط کنید و به آرامی روی صورت‌تان بمالید. سپس این معجون عسل و بادام را با آب گرم بشویید.

5) تمیز‌کننده روزانه صورت:
مخلوطی از یک قاشق چای خوری عسل با پودر شیر تهیه کنید، از این محلول به عنوان تمیزکننده مواد آرایش و زدودن کثیفی پوست صورت می‌توانید استفاده کنید و بعد با آب گرم صورت‌تان را بشویید.

6) موهای درخشان:

برای براق کردن موهایتان می‌توانید مخلوطی از یک قاشق چای خوری عسل به همراه آبلیموی تازه فشرده شده و یک لیتر آب گرم تهیه کنید. طبق معمول با شامپوی همیشگی موهایتان را بشوید و بعد از مخلوط عسل برروی موهایتان بریزید. اجازه دهید موهایتان به صورت نرمال خشک شود، نیازی به شستن مخلوط عسل از روی موهایتان نیست.

7) نرم‌کننده مو:

برای داشتن موها و پوست سری سالم می‌توانید از مخلوط یک دوم فنجان عسل و دو قاشق سوپخوری روغن زیتون استفاده کنید. موهایتان را با مخلوط عسل آغشته کنید، سپس پوششی روی سرتان بگذارید و اجازه دهید برای سی دقیقه روی سرتان بماند. بعد از سی دقیقه شامپو بزنید و طبق معمول موهایتان را بشویید.

8) جوهرپوست:

برای سفتی، نرمی و مرطوب بودن پوست‌تان می‌توانید مخلوطی از هسته پوست گرفته شده یک سیب و یک قاشق سوپخوری عسل که در ماشین مخلوط کن تهیه کرده‌اید استفاده کنید.
آنقدر مخلوط عسل را هم بزنید تا نرم شود و به آرامی روی پوست صورت بمالید و اجازه دهید برای پانزده دقیقه باقی بماند. بعد پانزده دقیقه مخلوط عسل روی صورتتان را با آب گرم بشویید.
با نکات زیبایی گفته شده در بالا می‌توانید محصولات زیبایی سودمندی را در منزل تهیه کنید. عسل یک محصول فوق‌العاده در زیبایی است چراکه شامل آنزیم‌ها، ویتامین‌ها، و موادمعدنی زیادی است. برای تهیه محصولات زیبایی ابتدا مطمئن شوید عسل خریداری شده‌تان صددرصد خالص باشد.

منبع : همشهری آنلاین


نوشته شده توسط : محبان الحسن | دوشنبه 89 مهر 19 ساعت 10:45 صبح

تخریب بقیع توسط وهابیان کج فهم کینه توز

 

روز هشتم شوال سال 1344هجری قمری روزی سیاه برای مسلمانان جهان به شمار می‎رود. در این روزها وهابیان دین ناشناس، حرم امامان معصوم بقیع را با خاک یکسان کردند. بنابر نقل مورخان آنچنان بقیع خراب گردید که به تپه‎ای از پاره سنگ و پاره آجر تبدیل شد و از کینه وهابیان به گونه‎ای زیر و رو گشت که به منطقه‎ای زلزله‎زده شباهت پیدا کرد.

لازم به ذکر است آفات بزرگ و خطرناک در میان تمام مذاهب و آئین‎ها کج فهمی و تندروی‎ها و برداشت‎های غلط و انحرافی است که به اصطلاح قرائت‎های خود ساخته از دین می‎باشد که از زمان‎های مختلف در میان پیروان همان مذاهب به وجود آمده و موجب تضعیف و تفرقه در آن مذهب شده است. یکی از این نمونه‎های بارز انحرافات فکری و برداشت‎های غلط گروه خوارج هستند. از جمله اوصاف آنها که در روایات به آنها اشاره شده، کثرت عبادت و تقید آنان به نماز و روزه و قرائت قرآن است . به طوری که عبادت سایر مسلمانان نسبت به عبادت آنها حقیر و کم می‎باشد. ویژگی بعدی آنها این بود که به خاطر غرور و تحجر حاضر نبودند از هیچ ناصحی نصیحت بپذیرند. از دیگر ویژگی خوارج تکفیر مسلمانان بود تا جایی که هر مسلمان متعهدی را که با عقیده و تفکرات انحرافی آنان موافق نبود مرتد و خارج از اسلام می‎دانستند.
پس از گذشت چندین قرن از ظهور خوارج و در آستانه قرن هشتم بود که نمونه‎ای دیگر از این انحرافات در جامعه اسلامی ظاهر شد و آن ظهور احمدبن تیمیه بود که در شام
ادامه مطلب...

نوشته شده توسط : محبان الحسن | شنبه 89 شهریور 27 ساعت 5:1 عصر

 

رازها داری درون سینه پنهان ای بقیع
نیست چشمی که نباشد بر تو گریان ای بقیع

گر شود روزی سکوت خویشتن را بشکنی
هستی از غم می شود بی تاب و حیران ای بقیع

لاله و یاس و شقایق پرپر از باد خزان
خفته در آغوش تو از باغ جانان ای بقیع

مجتبی دلبند زهرا با دل صد چاک او
گشته از زهر جفا نزد تو مهمان ای بقیع

باقرالعلم النبی و صادق و سجاد را
همچو جان بنموده ای در خویش پنهان ای بقیع

خلق می گویند زهرا خفته در آغوش تو
ریخته بر روی تو اشک فراوان ای بقیع

ای زمین مهمان نوازی کن شکسته پهلویش
پشت درب خانه از بیداد عدوان ای بقیع

بازوی او زخمی و رخساره اش باشد کبود
رحم کن قلب پیمبر را مسوزان ای بقیع

حضرت پیغمبر از نزدیک باشد ناظرت
بیش از این هرگز مکن او را پریشان ای بقیع

روزگاری گنبد و گلدسته هایی داشتی
آب بستند و تو را کردند ویران ای بقیع

درب های تو برروی زائرانت بسته است
نیست راحت بهر دیدار تو مهمان ای بقیع

کاش می شد مهدی زهرا زغیبت می رسید
تا که می شد جلوه گر آن قبر پنهان ای بقیع

عالم امکان رها می شد زجور ناکسان
خاک کویت می شد از نو چون گلستان ای بقیع

گرچه داری قلبی از آتش فروزانتر ولی
می شود هر قلب سوزان در تو درمان ای بقیع

 


ای نگین حلقه ی عالم زغربت غم مخور
عاقبت روزی شود رنج تو پایان
ای بقیع
ای بقیع
ای بقیع
ای بقیع

 



نوشته شده توسط : محبان الحسن | شنبه 89 شهریور 27 ساعت 4:39 عصر

شرحی بر فاجعه تخریب بقیع



یوم الهدم چیست ؟

یوم الهدم یعنی روز ویران کردن

در هشتم شوال سال 1344 هجری قمری (مصادف با 21 آوریل 1926) پس از اشغال مکه ، وهابیان به سرکردگی عبدالعزیزبن سعود روی به مدینه آوردند و پس از محاصره و جنگ با مدافعان شهر ، سرانجام آن را اشغال نموده و به تخریب قبور ائمه بقیع و دیگر قبور هم چنین قبر ابراهیم فرزند پیامبر اکرم – صلی الله علیه و آله و سلم – قبور زنان آن حضرت ، قبر ام البنین مادر حضرت اباالفضل العباس (ع) و قبر عبدالله پدر پیامبر و اسماعیل فرزند امام صادق(ع) و بسیاری قبور دیگر پرداختند .

 

ضریح فولادی ائمه بقیع را که در اصفهان ساخته شده بود و روی قبور حضرات معصومین امام حسن مجتبی، امام سجاد، امام محمد باقر و امام صادق – علیهم السلام – قرار داشت را از جا در آورده ، و گنبد و ضریح را از بین بردند.

یکی از جهانگردان غربی به نام میستر که به فاصله کوتاهی از ویرانی این حرم بقیع را دیده، ویرانی و خرابی آنجا را این گونه ترسیم می کند: “چون وارد بقیع شدم، آنجا را همانند شهری دیدم که زلزله شدیدی در آن به وقوع پیوسته و به ویرانه ای تبدیل شده است، زیرا در جای جای بقیع به جز قطعات سنگ و کلوخ به هم ریخته و تیرهای چوب کهنه چیز دیگری نمی توان دید. ولی این ویرانی ها و خرابی ها در اثر وقوع زلزله و یا حادثه طبیعی بلکه با عزم و اراده انسانها به وجود آمده بود و همه آن گنبد و بارگاه های زیبا و سفید رنگ که نشانگر قبور فرزندان و یاران پیامبر اسلام بود، با خاک یکسان گردیده است.”

در این ماجرا تنها حرم پیامبراکرم (ص) محفوظ ماند و وهابیان در ادامه هتاکی های خود تصمیم داشتند قبر مطهر رسول خدا (ص) را نیز تخریب کنند اما از بازتاب این کار در جهان اسلام و برانگیخته شدن احساسات مسلمانان بر ضد خویش ترسیدند و به طور موقت از این عمل منصرف شدند.
ان شاء الله به زودی مسلمانان جهان و بخصوص شیعیان از دست این وهابیون جنایت کار نجات یابند.



نوشته شده توسط : محبان الحسن | شنبه 89 شهریور 27 ساعت 3:54 عصر

عــزای غربت بقیـــع


مدینه هم چنان مظلوم است و … بقیع، مظلوم تر اهل بیت هم چنان غریبند و …

مظلومیت بقیع

پیروانش غریب تر

این سند سالهاست که به گواهی ایستاده است و روشن تر از هر استدلال و گویاتر از هر کتاب و دلیل،برهان مظلومیت های جبهه ی حق است … هنگام ورود به خاک بقیع، کفشها را که در می آوری و پایت، خاک این مزار را لمس می کند، دلت می شکند … قبور بی سایبان مانده در برابر آفتاب را که می بینی، داغت تازه می شود و بر غمی کهن و دیرین، اشک می ریزی و بغض مانده در گلو را در هوای بقیع رها می کنی رنجنامه ی نانوشته شیعه ، بر خاک و سنگ این مزار، گویاتر از هر زمان است … و اما شب بقیع … همچنان خاموش است و تاریک …مدینه گرچه غرق نور است، و خیابان ها گرچه از نورافکنها و تابلوهای رنگین، روشن است …اما … در کنار اینها، وادی بقیع را ظلمتی درد آور و غربتی غم انگیز فرا گرفته است، گویا اصلاً خورشیدی بر این خاک نخفته است … بقیع بقعه ای خاموش و تاریک است، اما روشن از نور امامت … بقیع آشنایی غریب است، همدم غربت در جمع آشنایان. تا کی باید بقیع چنین باشد ؟؟؟ غربت بقیع ؟

یا رسول الله … یا فاطمة الزهرا … یا مولانا حسن ابن علی …

یا مولانا علی بن الحسین … یا مولانا محمد بن علی …

یا مولانا جعفر بن محمد … ( علیهم السلام )

نمی دانیم اشک شوق بریزیم از اینکه شیعه و دلدار شمائیم و اینچنین سند مظلومیت و حقانیتی را در مقابل داریم… یا سرشک غم بباریم از این غربت …

راستی … گناه ما جز عشق چیست ؟؟؟ آیا وقت آن نرسیده که با نابودی وهابیت و عوامل آمریکا، غبار غم از این قطعه بهشت بشوئیم و دلهای غمزده ی خود را بر آستان جانان هدیه کنیم …

برآستان جانان گر سر توان نهادن / گلبانگ سربلندی بر آسمان توان زد

عکس بقعه ی آسمانی بقیع قبل از تخریب

 

کوچه های بنی هاشم

 

 

واااااااااااااای امان از دل امام حسن

 

 

 

آخرین عکس از کوچه ی دل ما که خرابش کردند

 

 

منبع : http://24tir.ir/aza/

 



نوشته شده توسط : محبان الحسن | شنبه 89 شهریور 27 ساعت 2:6 عصر

عــزای غربت بقیـــع


مدینه هم چنان مظلوم است و … بقیع، مظلوم تر اهل بیت هم چنان غریبند و …

مظلومیت بقیع

پیروانش غریب تر

این سند سالهاست که به گواهی ایستاده است و روشن تر از هر استدلال و گویاتر از هر کتاب و دلیل،برهان مظلومیت های جبهه ی حق است … هنگام ورود به خاک بقیع، کفشها را که در می آوری و پایت، خاک این مزار را لمس می کند، دلت می شکند … قبور بی سایبان مانده در برابر آفتاب را که می بینی، داغت تازه می شود و بر غمی کهن و دیرین، اشک می ریزی و بغض مانده در گلو را در هوای بقیع رها می کنی رنجنامه ی نانوشته شیعه ، بر خاک و سنگ این مزار، گویاتر از هر زمان است … و اما شب بقیع … همچنان خاموش است و تاریک …مدینه گرچه غرق نور است، و خیابان ها گرچه از نورافکنها و تابلوهای رنگین، روشن است …اما … در کنار اینها، وادی بقیع را ظلمتی درد آور و غربتی غم انگیز فرا گرفته است، گویا اصلاً خورشیدی بر این خاک نخفته است … بقیع بقعه ای خاموش و تاریک است، اما روشن از نور امامت … بقیع آشنایی غریب است، همدم غربت در جمع آشنایان. تا کی باید بقیع چنین باشد ؟؟؟ غربت بقیع ؟

یا رسول الله … یا فاطمة الزهرا … یا مولانا حسن ابن علی …

یا مولانا علی بن الحسین … یا مولانا محمد بن علی …

یا مولانا جعفر بن محمد … ( علیهم السلام )

نمی دانیم اشک شوق بریزیم از اینکه شیعه و دلدار شمائیم و اینچنین سند مظلومیت و حقانیتی را در مقابل داریم… یا سرشک غم بباریم از این غربت …

راستی … گناه ما جز عشق چیست ؟؟؟ آیا وقت آن نرسیده که با نابودی وهابیت و عوامل آمریکا، غبار غم از این قطعه بهشت بشوئیم و دلهای غمزده ی خود را بر آستان جانان هدیه کنیم …

برآستان جانان گر سر توان نهادن / گلبانگ سربلندی بر آسمان توان زد

عکس بقعه ی آسمانی بقیع قبل از تخریب

 

کوچه های بنی هاشم

 

 

واااااااااااااای امان از دل امام حسن

 

 

 

آخرین عکس از کوچه ی دل ما که خرابش کردند

 

 

منبع : http://24tir.ir/aza/

 



نوشته شده توسط : محبان الحسن | شنبه 89 شهریور 27 ساعت 2:6 عصر
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

تمام آنچه در این وبلاگ می خوانید
شعر ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام
پیش نویس قانون 2015 عاری سازی ایران از سلاح هسته ای
آقا جان بطلب یا امام رضا!
زبان حال امام حسن عسگری علیه السلام
تسلیت باد شهادت امام حسن عسکری علیه السلام
آه کربلا، کربلا، کربلا
زمینه‏ ها و ریشه‏ های واقعه عاشورا در بیانات مقام معظم رهبری
غلامرضا سازگار-شعر مرثیه حضرت علی اکبر
حتما بخوانید/13واقعیت چینی که شاید نشنیده باشید
شرکت زنان در دسته های سینه زنی و زنجیرزنی /نظر فقها
[عناوین آرشیوشده]
blogکد بازی تمرکز حواس